جدول جو
جدول جو

معنی چرب و چیله - جستجوی لغت در جدول جو

چرب و چیله
چیز بسیار چرب، خوراک پر روغن، لباس روغنی و کثیف
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ بُ)
آلوده به چربی. روغن آلوده. چرب ناک. چرب و چپول
لغت نامه دهخدا
(چَ بُ)
چیزی که آلوده به چربی یا روغن باشد. رجوع به چرب و چیل شود
لغت نامه دهخدا
آلوده به روغن، روغنی، چرب وچیلی، کثیف، آلوده
متضاد: پاک، تمیز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خوی، روش، سلیقهشیوه
فرهنگ گویش مازندرانی